البته اين پست تقريبا به يك ماه قبل مربوط ميشه اون موقع كه تب كشور يه كوچولو هم پايين نيومده بود منم كه از گرما كلافه شده بودم با ماماني وخاله الهام رفتيم آب بازي استخرمو برديم توي حمام ومن مشغول آب بازي شدم حيف شد ماماني نتونست از آب بازي لذت ببره آخه پروژه مهمتري داشت كه بايد بهش مي رسيد بـــــــــــــــــــــله درست حدس زديد پروژه مهم عكاسي داشتند مادر خانمي من فكر ميكنيد من به چي نگاه ميكنم آفرين خاله الهام سعي ميكنه من بخندم ولي ببينيد... اينجا خاله الهام باهام آب بازي ميكنه ومنم براش ميخندم البته بعضي مواقع هم زيادي ورجه وورجه ميكردم و خاله جون فكر ميكرد النه كه بخورم زمين اما خب خ...